دوستان عزیز،دیروز در مورد گذر عمر واینکه انسان ها چگونه در غفلت بسر می برند و از گذر سریع عمر بی خبر هستند مطالبی نوشتیم.درادمه آن فاطمه جون هرچه در مورد گذر عمر در ادبیات فارسی است را جمع کرده و به وبلاگ فرستاده است ما هم ضمن تشکر از زحمت ایشان گلچینی از آنهارا برای استفاده شما دوستان گل انتخاب کرده ایم.امید که لذت برده باشید.دوستان الان که نفس می کشید و زنده هستید در شمار عمر هست .ببینید این لحظه ها را چگونه سپری می کنید.با جنگ و جدال.با استرس و فشار یا با خوشی و لذت خلاصه دیروز رفته فرداهم نیومده ،در این حال که نفس می کشید چگونه سپری می کنید. لطفا کمی فکر کنید.
فاطمه
-
فاطمه |
13 شهريور 1392 | 14:36 |
شعر شهریار درباره "جوانی و گذر عمر از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده ى جوانى از این زندگانیم دارم هواى صحبت یاران رفته را یارى کن اى اجل که به یاران رسانیم پرواى پنج روز جهان کى کنم که عشق داده نوید زندگى جاودانیم چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر وز دور مژده ى جرس کاروانیم گوش زمین به ناله ى من نیست آشنا من طایر شکسته پر آسمانیم گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند چون میکنند با غم بى همزبانیم اى لاله ى بهار جوانى که شد خزان از داغ ماتم تو بهار جوانیم گفتى که آتشم بنشانی، ولى چه سود برخاستى که بر سر آتش نشانیم شمعم گریست زار به بالین که شهریار من نیز چون تو همدم سوز نهانیم |
||
[Web] - |
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید