مهر من از همه خوبان به تو مشتاق ترم
در هوایت نشناسم چو صبا پا ز سرم
حسن خلق تو ز خلقی ببرد طاقت و هوش
وای من کز همه مردم به تو نزدیک ترم
من سبق خوانم وحسن تو بود مکتب عشق
از خط سبز رخت این همه صاحب نظرم
خشک شدچشمه عمرم دگر ای آفت جان
اشک ریز است هنوز ازغم تو چشم ترم
دم آخر برسان شر بتی از لعل لبت
شمعم ومنتظر دیدن روی سحرم
از تب عشق تو تاب ازدل مسکین بر خاست
با که گویم زغمت خسته وخونین جگرم
رایت عشق وجنون را که سپردست به من
که همه عمر به سر می دوم ودر بدرم
برگ عیشی نبو د دفتر عمری که مراست
عمر من نخل صفت گر که پر از برگ وبرم
مشت خاک است مرا حاصلی از باغ جهان
وه چ آمد به سر از منت این بی ثمرم
هنر آن نیست برانی ز در سلطانم
{ثالثا}گر که گدا هستم و صاحب نظرم
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید