شعرزمان {سپیگان}داستان.مطالب متنوع
اشعار، رمان و مطالب متنوع ادبی
غزلی از دوست شاعرم اقبال منصوریان.
افکنده وداع تو بسی لرزه به جانم
من می روم از پیش تو اما نگرانم
هر چند که یک دور به دورت نزدم من
یک عمر چو خون دور زدی در شریانم
بر چنگ دلم زخمه مزن ناله بر آید
صد ساز سخن دارم و در پرده نهانم
گفتی که مبر نام مرا،چشم ولی چشم
تا خواب رود نام تو آید به زبانم
می خواستم آشفتگی خویش بگو یم
گیسوی تو گفتا که مگو در جریانم
چون روز ،سیه بختی من گرچه عیان است
نامم زچه اقبال نهادند ندانم
نظرات شما عزیزان:
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
نیچه (2)
حکومت جهانی (1)
شاملو (1)
تاوان//اشتباه (1)
ائ نمایند (1)
سیمون دوبو وار (1)
سارتر (1)
نوشتن (1)
ابو علی سینا (1)
پرنده (1)
آخرین کلید (1)
حفره های اجتماعی (1)
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب