معنای صلح درونی در صلح درونی بيشترين بحث ما راجع به پيوند روح، با نيروی مادری درونمان می باشد
. همان روحی که تا بحال نگذاشته اند ما با او.می دانيد که روح نمی تواند از خدا جدا باشد. زيرا که روح خداوند در ما ساکن می باشد، ولی متاسفانه هروقت که ازخدا و يا از. آيا اين هم مذهب جديدی است يا نه ؟.
دو نظريه در باره خلق جهان موجود می باشد که می توان راجع به آنها بحث کرد می باشد که معتقداند که پيدايش جهان هستی منوط به پيدايش جهان از نيستی به هستی می باشد انفجار عظيم می دا ند هر دوی اين نظريه هاهنوز در مرحله فرضيه خود باقی مانده اند و به اثبات نرسيده اند
فقها، دانشمندان علوم و الاهيات سعی در تصّور کردن بزرگی و اقتدار خداوند از طريق وسعت کائنات دارند،البته اينهم جزتصّور چيز
ديگری نميتواند باشد، زيرا آه خداوند مقتدر و يگانه است وهر تصّوری هم آه ما بكنيم نخواهيم توانست،عظمت و بزرگيش را درك نمايم
١٣ ميليارد سال تخمين می زنند، پس عمر خداوند خالق کائنات را حدود أ
سيزده ميليارد سال ميدانند
می پندارند و بدينگونه عملا از خدای مسيحی، خدای يهودی يا خدای هندوان يا خدای ديگر اديان معتبر جهان يا خدای زرتشتيان و غيره نام
برده می شود، آيا امکان دارد که خدای خالق تمام جهان هستی و کائنات با اين خدايان يکی باشد ؟
اسامی و شعبه های اديا ن مختلف توليد کرد
برای درك بهتر مطلب به بررسی يکی از کتابهای معتبرمی پردازيم، که از قد يمی ترين اين کتابها، می توان از کتاب
مذهبی دين هندو که حدود هشت هزار سال قدمت دا رد و همچنين به روايت کتاب انجيل که خدا شناسی در آن، حدود دو هزار و پنج سال
قدمت دارد
کوچکتر است
برخورد را بايد در فکر و انديشه، درک و فهم وهوشياری خودمان جستجو کنيم
منبع آنرا در خانواده يا بچه ها و يا محيط کار و جامعه واديان جستجو می کنيم
می باشد،زيرا که آرامش ما صد در صد نيست
کسری موجود را بايد با کينه و نفرت پر کنيم
خواهد بود
اديان هم از همين امرسرچشمه ميگيرد
عملی آه ابتدا و انتها نداشته باشد ناقص است مثال
اتمام آن فيلم شما مجبورشويد که محل تماشای فيلم را رها کرده و به دنبال کار ديگری برويد، ولی همواره تمام فکرتان در آن جهت سير
می کند که پايان فيلم چگونه باتمام می رسد،در اينجا پس عقيده ما براين است که هر گاه موضوعی يا عملی را باتمام برسانيم، ديگر
افکار ما بدان مشغول نمی شود و بدين گونه از اين افكار آزاد خواهيم شد، ولی ما طبيعتا هرگز باين آزادی نخواهيم رسيد
همواره باری بر دوش های خويش حمل می کنيم و از وجود آن اصلاُ خبر نداريم؛ اين بار آزادی ما را تحت فشار سنگين خويش در آورده
وما را به زانو در می آورد ، اين بار چيست ؟ اين با ر
فکر کردن به گذشته ها فارغ می شويم،ناگهان افکار ما در راه طراحی آينده خويش شروع به نقشه کشی های بی حد مشغول می شود و بدين
گونه ما از زمان حال غافل می شويم
بی جان خويش را بدين سو و آنسو می کشيم، از حمل اين کالبد ها مطمعنا چيزی نصيب ما نخواهد شد
خويش را به قيمت مرگ ا ز دست می دهيم
/ بعضی از دانشمندان و فيزيک دانان پيدايش کائنات را در حدود ٧. با بررسی اجمالی از نظرات مختلف مذاهب و اديان جهان می بينيم که هر کدام خداوند را در تملک خود.چگونه می شود برای خداوند يکتا اينهمه. خدايی که حداقل خدای هفت ميليارد انسان، از نژادها و رنگ و پوستهای متفاوت می باشد،( ماهباراتا ) يا کتاب. اگر ما اين هشت هزار سال را در مقابل بيش از سيزده ميليارد سال قرار بدهيم، می بينيم که اين نسبت حتی از يک اتم هم. چطور ميتوانيم هر کسی که راجع به خداوند و روح صحبت می کند، بعنوان يک مفسردينی جديد بشمار آوريم . اين طرز. برای مثال وقتی که ما از زندگی عصبانی می شويم علّت و. در اصل سرچشمه تمامی اينگونه برخوردها ازخود ما. ما می توانيم به فردی يا افرادی عشق ويا کينه بورزيم،اگر عشق ما صد در صد نباشد،. اگر عشق ما نسبت به خداوند صد در صد نباشد، باقی مانده اش در وجود ما جايگاه شيطانی. وقتی که عشق ما کامل نباشد، ما در يک واحد زمانی هم ميتوانيم کافر و هم ميتوانيم ديندار و متدين باشيم واختلاف بسياری از.همانطوريکه ميدانيم هر عنصری که صد در صد نباشد آامل نيست،همانطورهم ما فكر ميكنيم هر: اگر شما به تماشای فيلمی که مورد علاقه شماست مشغول باشيد و بنا به دلايلی قبل از. چرا؟ زيرا که م ا" افکار" خود ماست که همواره در گذشته يا درآينده سير می کند. وقتی که ما از.ازآنجائيكه که گذشته واينده کالبدی بيش نيستند، وبدين ترتيب ما مثل مردگانی می مانيم که، کالبد.آنچه مسلم است اين زندگی پربها ی. آری ما چگونه می توانيم با اين کالبد مرده خويش به آزادی برسيم.حواس پنچگانه ما، بنيان و پايه افکار، درک و ا نديشه و قضاوتهايمان را تشكيل ميدهند
بينائی، نيروی قضاوت ما فعال می شود و آن را بصورت خوشبو، درشت ، زيبا و ظريف و يا پژمرده به ما معرفی می کند
حس چشائی ما، فوراً نيروی قضاوت ما، مزه غذا را در کام مان با مقايسه با تجربياتش آشکار می سازد، يا با شنيدن آهنگی بلافاصله برای
ما خوش و دلچسب ويا غمگين و يا ريتم خوب يا ريتم بد آن مد نظر ما قرار می گيرد و بدينسان هر کدام از حسهای ما در سنجش با گنجينه
های محفوظ ذهنمان قضاوتی راجع به محيط و سوژه های آن می کند
. مثلا وقتی که ما يک گُل زيبا را ببينيم توسط حس. با خوردن غذ ا. باری تمام اندوخته دانش ما بر پايه اين سنجشها و قضاوتها است .کتابهای مختلفی در زمينه های متفاوتی می خوانيم از قبيل فيزيک،رياضی ،شيمی، تاريخ و
...بد ينگونه ما با انباشتن و ذخيره کردن اين علوم و اطلاعات،هويتهای کاذب برای خويش توليد ميکنيم، القابی به لقبهايمان افزوده ميشود، بعد ا
آنها را دسته بندی کرده و در گورستان مغزمان اندوخته می کنيم که خود، پايه ای برای قضاوتهای آينده ما خواهد بود
.اکنون از شما خوانندگان گرامی خواهش می کنيم که چند دقيقه ای توجه خود را به جسمی يا به عكسی معطوف داريد، سعی نمائيد که افکار
خويش را رها کرده و توجه خود را فقط و فقط به سوژه مورد نظر خويش معطوف داريد، بدون هيچگونه فکر و يا قضاوتی نگذاريد که
افکارتان، شما را بدنبال خويش بکشد
بودن نه جنسيت نه ظرافت ،هيچکدام به مغز شما خطور نخواهد کرد، چرا که عدم فکر،عدم قضاوت و عدم مقايسه بدين معنا می باشد، در
اين لحظه شما شاهد ناظر و يا نظاره گر خواهيد بود
نمی توانيد حرف بزنيد يک حالت سکون و ارامش شما را فرا می گيرد، حالتی جديد در زندگی خويش، مثل وارد شدن در اقيانوسی پهناور
که در آن هيچ بويی از تکبر و خود خواهی يا احساسات يا خود نمايی ها و تمام چيزهايی که محصول فکرآدمی هستند نمی باشد
در ابتدای ورود خويش، به سرزمين صلح درونی هستيد می توانيد اين سرزمين را هر چه می خواهيد بناميد
،آزادی ما از قيد و بند افکارمان است
حالت ما کامل و صد در صد هستيم در اينجاست که ما با روح و خداوند آشنا می شويم و در اين حالت است که به معنای واقعی صلح
درونی پی خواهيم برد
را در اين زمينه نخوريد
.اگر به گل يا عکس می نگريد بزودی در خواهيد يافت که نه بو، نه زيبائی نه رنگ نه پيروجوان. بدون اينکه کوچکترين عمل يا عکس العملی را از خود نشان بدهيد. در اين حالت شم ا.آری شم ا. ولی محتوای صلح درونی. دنيايی است که ما آنرا کاملأ آگاهانه برمی گزينيم و بدينگونه پا در عرصه توحيد می گذاريم . در اين. منظور ما بالا بردن أگاهی شما در زمينه روح و آندالينی می باشد آه تا شما عزيزان گول هراستاد و مرشد کذائی.اشنا شويم
روح صحبت می کنيم اين تصور برای شنونده تداعی می شود که ما از چه دينی صحبت می کنيم
ريشه اينگونه تفکرات ازآنجا سرچشمه ميگيرد که ما خدا و روح را مخصوص به دين بخصوص و يا در مالکيت مذهب مشخصی
می پنداريم
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید