شعرزمان {سپیگان}داستان.مطالب متنوع
اشعار، رمان و مطالب متنوع ادبی
روبهک پرسید از حالات شیر
تا شود بر علت دردش خبیر
شیرگفت:ای جان وهم جانان من
عبد باشم گر کنی درمان من
تابم از تب رفته وز سوز جگر
در میان آتشم شب تا سحر
ذره ذره ذوب می گردد تنم
اندرون خانه باشد دشمنم
شیر وروبه بودو باران سوال
لاجرم پرسید روبه از مبال
جمله گفتند ای خکیم داد گر
چیست علت چون طبیبان دگر
از غذا ومطبخ شاه جهان
ره کشیدی بر مبال ای نکته دان
نظرات شما عزیزان:
سلام استاد یادم نیست چند سال پیش بود شاید 10سال یا کمی بیش ولی شعر تبرت را اولین بار درمنزلتان وقتی مریض حال بودید شنیدم تا امروز 1391/5/8دنبال این شعر بودم یعنی بهترین شعر عمرم بود با شعر تبر زندگی کردم واکنون در اینجا دیدم خیلی خوشحال شدم عاشقانه این شعر رامی پرستم
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
نیچه (2)
حکومت جهانی (1)
شاملو (1)
تاوان//اشتباه (1)
ائ نمایند (1)
سیمون دوبو وار (1)
سارتر (1)
نوشتن (1)
ابو علی سینا (1)
پرنده (1)
آخرین کلید (1)
حفره های اجتماعی (1)
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب