دوستان عزیز می خواهم نکته بسیار مهمی را که مولا نا طی داستان کوتاهی بدان اشاره کرده است برای شما عزیزان هدیه کنم. آن نکته مهم این است که حق و باطل در بینش و نوع نگاه هر کسی نهفته است این سخن یعنی چه ؟حال برای گشودن این معما از مولوی یاری می طلبیم .
روزی شهرت وآوازه عشق لیلی و مجنون به گوش خلیفه رسید . خلیفه بسیار مشتاق شد که لیلی را از نز دیک ببیند که چگونه دختری است که قیس را مجنون و دیوانه کرده و او همه چیز را رها کرده و به کوه و صحرا پناه برده است .بلاخره لیلی را به محضر خلیفه بردند. خلیفه متوجه شد که لیلی بر خلاف شهرتی که داره زیاد زیبا نیست.
در نتیجه رو به لیلی کرد و گفت:
گفت لیلی را خلیفه .کآن توی
کز تو مجنون شد پریشان و غوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی
گفت :خامش .چون تو مجنون نیستی
خلیفه به لیلی گفت: تو نسبت به سایر زیبا رویان برتر نیستی.لیلی گفت: خاموش باش چون تو مجنون نیستی.
یعنی چشم مجنون می خواهد که عشق را در جمال لیلی تما شا کند.مولوی در این داستان می خواهد بگوید که دیدگاه هیچ گروه خاصی نمی تواند بطور مطلق حق باشد و دیگران باطل .هرکس و گروه حق وباطل را از دریچه ذهنی خود نگاه کرده و قضاوت می کند.از این نقطه است که پلورالیزم یا همان تکثر گرائی پا به میدان می نهد
یعنی مولوی در قرن هفتم به مسئله پلو رالیزم اشاره کرده است.خلاصه اینکه نظر همه گروهها باید شنیده شود .نباید صرف اینکه رای و نظر من عین حق است ورای دیگران باطل . به همه ی دیدگاهها حمله کنیم.
نظرات شما عزیزان:
(http://trainbit.com/files/1174919884/taapdownload.loxbl og.com.gif)
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید