ابزار وبمستر

نقد جان

من در منای عشق تو اماده بودم

مستانه حنجر را به خنجر داده بودم

در مذهب ماعاشقان جان را بها نیست

بر خاک پایت نقد جان افشانده بودم

زیبا تر ین احساسهای هستیم را

با عشق تو از صفحه دل رانده بودم

غافل زتیغ کین شدم در آستینت

همچون دل بی کینه خود ساده بودم

من سالها در انتظارت صبر کردم

تو رفته بودی همچنان من مانده بودم

دردا که از بی در دردیت غافل نشستم

فهمیده ام حالا برایت جاده بودم

در استتار چشم و رویت بارها من

بی چشم و روئی را چه آسان خوانده بودم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 10:59 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |