دوستان عزیز داستان مانند یک ظرف است همچنان که یک زن خانه دار برای نگه داشتن ترشی .بلغور و....به ظرف نیاز دارد داستان هم ظرف است برای نگه داشتن افکار و اندیشه های مختلف.چنانکه بطور مثال مولوی از ظرف داستان برای نگه داشتن افکار بلند عرفانی استفاده کرده است.پس وقتی یه داستان را می خوانیم باید به معانی پوشیده در آن توجه داشته باشیم.
برای نمونه یه داستان کوتاه از نیما شاعر تحول گرا که به صورت شعر است می آورم وه معنی پنهان در آن را روشن می کنیم.
نیما در این داستان کوتاه به سادگی ونتیجه گیری اشتباه انسانهای ساده اندیش اشاره دارد.
کچبی دید عقاب خود سر
می برد جوجگکان را یکسر
خواست این حادثه را چاره کند
ببرد راهش و آواره کند
کرد اندیشه و کرد اندیشه
بر گرفت از بر خود آن تیشه
رفت از ده پی آن شرزه عقاب
پال ده را سر ره کرد خراب
راه دشمن همه نشناخته ایم
تیشه بر راه خود انداخته ایم
در این داستان کوتاه می گوید: یک نفر ساده دل می بیند که عقاب گاه گاهی می آید ودر روستا جوجه هارا شکار می کند و می برد . پیش خود به فکر چاره افتاد تا از شر عقاب متجاوز در امان بمانند. او از ساده دلی خیال می کرد که عقاب هم مثل انسانها وحیوانات از روی پل روستا رد می شود. در نتیجه تیشه را بر میدارد و می رود پل روستا را خراب میکند به زعم خود عقاب نتواند به روستا بیاید. غافل از آنکه آن مرد ساده دل نه راه دشمن بلکه راه خود را خراب کرد .گاهی انسان در اثر ساده انگاری بجای دشمن به خود و جامعه ی خود آسیب می رساند.به امید روزی که کجبی های جامعه ما بیدار شوند وتیشه بر ریشه خود نزنند.
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید