ابزار وبمستر

تکرار طلیعه

وقتی که فصل فاصله ها سرد می شود

جام بلور عاطفه پردر می شود

وقتی گلوی خاک دگر تر نمی شود

حاشا حدیث ابر مکرر نمی شود

طوفان دگر به مشعل اندیشه می زند

دیوانه .سر به دل شیشه می زند

پل بسته خواب دهکده در شط اضطراب

شب را شرور کرده تپشهای بی جواب

یک پنجره امید به خور شید داشتم

در خاطرات مبهم خود جا گذاشتم

دیگر تبر به شاخه قناعت نمی کند

مردی چرا به ریشه شفاعت نمی کند

ای شعله های سرکش اندیشه نبرد

ده روزه است زوزه ی این باد هرزه گرد

جنگل که قامت از ابدیت گرفته است

بوران چه هزه دامن شدت گرفته است

بهر طواف گردنت ای مرد بارها

احرام بسته اند در این کوچه دارها

اما دوباره دار دگر مرد دیگری

تکرار این طلعه و نا مرد دیگری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, | 11:18 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |