شعرزمان {سپیگان}داستان.مطالب متنوع
اشعار، رمان و مطالب متنوع ادبی
وقتی که فصل فاصله ها سرد می شود
جام بلور عاطفه پردر می شود
وقتی گلوی خاک دگر تر نمی شود
حاشا حدیث ابر مکرر نمی شود
طوفان دگر به مشعل اندیشه می زند
دیوانه .سر به دل شیشه می زند
پل بسته خواب دهکده در شط اضطراب
شب را شرور کرده تپشهای بی جواب
یک پنجره امید به خور شید داشتم
در خاطرات مبهم خود جا گذاشتم
دیگر تبر به شاخه قناعت نمی کند
مردی چرا به ریشه شفاعت نمی کند
ای شعله های سرکش اندیشه نبرد
ده روزه است زوزه ی این باد هرزه گرد
جنگل که قامت از ابدیت گرفته است
بوران چه هزه دامن شدت گرفته است
بهر طواف گردنت ای مرد بارها
احرام بسته اند در این کوچه دارها
اما دوباره دار دگر مرد دیگری
تکرار این طلعه و نا مرد دیگری
نظرات شما عزیزان:
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
نیچه (2)
حکومت جهانی (1)
شاملو (1)
تاوان//اشتباه (1)
ائ نمایند (1)
سیمون دوبو وار (1)
سارتر (1)
نوشتن (1)
ابو علی سینا (1)
پرنده (1)
آخرین کلید (1)
حفره های اجتماعی (1)
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب