درباره محبت زیاد نوشتیم و انشاء الله بیشتر نوشته می شود ولی این داستان عجیب و جالب درباره محبت بسیار آموزنده است که انسان ها فردا قیامت همه حسرت می خورند چرا ما عشق او را نخواستیم و کلا چرا دنبال دوستی با او نرفتیم این مطلب از طرف دیگر دارد قدرت حیرت انگیز محبت را نشان می دهد.
عالم گرانقدر شیخ محمد جواد نجفی خمینی در کتاب تفسیر آسان جلد 3 صفحه 16 نقل می کند:
که نقل شده , روزی حضرت عيسى عليه السّلام از كوهى عبور كرد و به عابدى برخورد كه نزد چشمه آبى خدا را عبادت مي كرد. بوسيله آن آب تطهير مي نمود و از آب آن چشمه می آشاميد. باغی نزديك آن عابد بود كه گياه كاسنى را براى وى مي رويانيد.
حضرت عيسى پس از اينكه سلام كرد و جواب گرفت به او فرمود:
چند سال است كه در اينجا خدا را عبادت می كنى؟ گفت: هشتاد سال است كه از خدا يك حاجت خواسته ام و هنوز روا نشده است. فرمود: چه حاجتى؟ گفت:
يك ذره از معرفت و محبت خود را در دل من جاى دهد. ولى عطا نفرموده است.
يا عيسى! تو پيامبر خدائى. تو براى من دعا كن.
حضرت عيسى پس از اينكه با آب آن چشمه وضوء گرفت و دو ركعت نماز بجاى آورد حاجت او را از خدا خواست و رفت. هنگامى كه از مسافرت برگشت و به آن مكان رسيد ديد كسى در آنجا نيست. و آن چشمه خشك شده و بستان خراب گرديده است!!
عيسای پیامبر فرمود: پروردگارا! من از براى آن عابد طلب معرفت و محبت نمودم، آيا او را قبض روح نمودى؟ خداى عليم وحى كرد: يا عيسى! آيا نميدانى خرابى دنيا در راه محبت و معرفت من است اگر كسى مرا بشناسد و مرا دوست داشته باشد قلبش جز به ياد من تسكين نخواهد يافت (و در غير اينصورت) قرار نخواهد گرفت.
يا عيسى! اگر دوست دارى او را بنگرى بر بالاى اين وادى بيا و او را نگاه كن.
هنگامى كه عيسى متوجه وى شد ديد در حالى كه نشسته متحير است زبان خود را در آورده و به سينه خويشتن آويزان كرده و چشمان خود را متوجه آسمان كرده است. وقتى حضرت عيسى او را صدا زد نشنيد براى دومين بار او را صدا زد و حركتش داد، ولى وى متوجه نشد!!.
یاد کلام استادمان افتادم که از قول مرحوم آیت الله بهاءالدینی می فرمود: اگر ذره ای از محبت امام حسین علیه السلام رو بین تمام مخلوقات پخش کنند همه مجنون می شوند.
:: موضوعات مرتبط: داستان های جالب از محبّت
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید