شعرزمان {سپیگان}داستان.مطالب متنوع
اشعار، رمان و مطالب متنوع ادبی
زقید عشق مه رویان گذشتم
دلی گرداشتم آن را شکستم
به دورانی که جام از دور واماند
خمار از مجلس جانان گذشتم
زمانی آتش از من وام می خواست
کنون در حسرت آتش نشستم
به سامان کی رسد جمعیت دل
پریشان چون خیال خویش هستم
چه شد آرام جانم تا ببیند
که دل را ازکه برده بر که بستم
فدای چشم مخمور سیاهت
که از جامش همیشه مست مستم
بلا خیز است اگر چشمان مستت
بیا من آن بلا را می پرستم
ببار ای ابر رحمت چون گیاهی
زسر تا پای خود پژمرده دستم
به چشمان اهوراییت ای جان
زقید عشق مه رویان گذشتم
نظرات شما عزیزان:
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
نیچه (2)
حکومت جهانی (1)
شاملو (1)
تاوان//اشتباه (1)
ائ نمایند (1)
سیمون دوبو وار (1)
سارتر (1)
نوشتن (1)
ابو علی سینا (1)
پرنده (1)
آخرین کلید (1)
حفره های اجتماعی (1)
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب