ابزار وبمستر

نمایش حیرت انگیز

سلام دوستان

در این پست می خواهم  موضوع متفاوتی بگذارم .چون برای من اعجاب آور بود ،به این خاطر خواستم شما عزیزان هم لذت ببرید.

محوطه واحد دانشگاهی بناب از نظر فضای سبز و درختکاری تقریبا بد نیست.انواع درختان و درخچه های سرو و کاج و صنوبر و...

چشم انداز زیبائی به دانشگاه بخشیده است.   دانشکده فنی و مهندسی در وسط مجموعه ساختمانها قرار گرفته است .

 گوشه شمال غربی دانشکده مشرف به سواحل دریاچه سابق ارومیه می باشد که در نوع خود از نظر وسعت دید و منظره کم نظیر می باشد.بالکن طبقه دوم دانشکده  برای کسانی اختصاص داده شده است که احیانا مثل من گاهی لب بر لب سیگار نهاده و خون همدیگر را می مکند.این بالکن منظره ساحل را چند برابر می کند. دیروز متوجه شدم که کلاغی در وسط شاخه های  سرو جلو بالکن در حال ساختن  لانه است تا تخم بگذارد.امروز بر حسب عادت  یک استکان چایی عباس پز را برداشته و به بالکن رفتم تا بعد از صرف چایی لب بر لب معشوقه همیشگی بنهم.سیگار را تازه آتش زده بودم که یک مرتبه از همان درخت  سرو صدای عجیب و معنی داری را  از کلاغ شنیدم که برای اولین بار بود که از این پرنده    چنین صدایی را می شنیدم.. وقتی گردن دراز کرده و  درخت همیشه سبز را زیر نگاه گرفتم  دیم که  کلاغ  با منقار خود تکه چوبی را گرفته و هرچه سعی می کند نمی تواند آن را در محل دلخواه   که در نظر گرفته بود محکم کند. ودر ضمن با یک پایش سعی می کند سر دیگر تکه چوب را   در دیواره لانه محکم کند.من بدقت حرکات  آن پرنده زیبا اما شیطون را زیر نظر گرفتم.

وقتی که مایوس شد بار دیگر همان صدا را ایجاد کرد .بعداز دقایقی کلاغ دیگری با عجله خود را به جفتش رساند و بدون معطلی

سر دیگر چوب را در لانه محکم کرد و بعد  جالب ترین بخش نمایش اجرا شد .زیرا یک پای  کلاغ اولی در لای دوتا شاخه گیر کرده بود. کلاغ دومی با یک پایش محکم شاخه ایی را که پای جفتش گیر کرده بود،گرفت و با منقار خود پای  گیر افتاده جفت خود را آزاد کرد.سپس هردو برای آوردن چوب برای اتمام لانه پر واز کردند.واقعا از حیرت دست به سرم کشیدم تا ببینم شاخ که در نیاوردم.اول از این کلاغ دومی معلوم نبود کجا بود.دیگر این که چگونه متوجه شد که  جفتش نیاز به کمک اورژانسی دارد.

واز کجا فهمید که جفتش دو تا خواسته از او دارد  یکی  این که نوک چوب را در محل مناسب قرار دهد و دیگر این که پای او را از لای  شاخه ها در بیاورد..بعد از این که از گرداب حیرت بدر آمدم ،متوجه اشتباه بزرگ خود شدم که چرا از این نمایش  نادر و حیرت انگیز  فیلم بر دارزی نکردم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 24 اسفند 1392برچسب:, | 15:56 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |