ابزار وبمستر

برای رکسانا

سلام دوستان عزیز.

غزلی برای خانم رکسانا ی عزیز سروده ام که مشاهده خواهید فرمود.اما شان نزول این غزل را بهتر است بدانید.

من برحسب اتفاق در کافی شاپ وحید در تبریز منتظر بودم تا  یک صنلی خالی شود و من بنشینم در همان حال  متوجه

شدم که کسی صدایم می کند.نگاه کردم و دیدم که استاد رضا پاشا زاده به همراه خانواده دور میزی نشسته اند و برای من

جا باز کردند و من نشستم. اقای پاشازاده مرا به اعضای خانواده  خود معرفی کرد ند و در ضمن به دختر خود رکسانا خانم گفتند که:

رکسانا ثالث که تعریفش را می کردم این است ها.من هم رعایت ادب را به جا آورده و تشکر کردم. رکسانا خانم از من خواست

تا غزلی را برایش بخوانم من هم غزلی خواندم که با این بیت شروع می شود

                   {چو  نان مانده  زبی حاصلی کپک زده ام//برای زندگی عا شقانه لک زده ام}

وقتی غزل به این بیت رسید{برای دیدن تو ای گل همیشه بهار//هزار چشم به پر های قاصدک زده ام} رکسانا خانم چون نتوانست  امواج متلاطم احساسات  پاکش را بنا به موقعیت محل تخلیه کند چنان به خود پیچید ،  صندلی  که نشسته

بود ند، تاب سنگینی احساسان اورا تاب نیاورد و افتاد .همین قدر می توانم بگویم که من در طول این مدت کسی را ندیده ام که

از نظر وسعت و قدرت  و زلالی احساسات به پای رکسانا خانم برسد. بر همین اساس این غزل را به این بانوی پر احساس نوشته ام .امید وارم که شما دوستان هم به پسندید.

تو شیرین تر زشیرینی که صد شوری به سر داری

به مضراب غزل در پرده آهنگ دگر داری

چو شمعی با زبان آتشین در حجم یک ظلمت

پیام روشنی بر آشنایان سحر داری

شکستی رونق بازار گل را با شکر خندی

زلال نابی و در حجم آیینه سفر داری

چو مینا خنده مستانه ات غم را به هم ریزد

تو آن شوری که از شیرینی مستی، خبر داری

وزیدم این غزل را بهر گلزار تو سیمین تن

تو آن باد سمن بویی که بر گلشن گذر داری

زسر تا پای احساسی و روح سبز بارانی

دلی سرسبز چون باغ و سری پر شور و شر داری

همیشه مرغ احساسم زخالت دانه می چیند

چو {ثالث}بهر باغ زندگی قاب نظر داری

                         {ثالث}



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:, | 13:13 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |