سلام
می دانم گاهی دلت می گیرد و به وبلاگ مراجعه می کنی همچنان که دل صاب مرده من هم گاهی شدیدا می گیره
اما من به کجا مراجعه کنم .آخر مگه تو دریا نبودی چرا نتونستی تلخی مرا مثل این برکه ها خنثی کنی؟ نه اشتباه
نمی کنم تو برکه نیستی تو دریا هستی اگه یه برکه معمولی بودی من می فهمیدم. گاهی دریا هم خشمگین می شود اما
چون زلال است آلوده نمی شود.می دانم که دوباره برای این ماهی سر گردان آغوش پر مهرت را خواهی گشود.چون ماهی بجز دریا
در جای دیگر نمی تواند زندگی کند.{متر سانیدم از طوفان که من دریای خاموشم//سکوتم را مبین با موج و با طوفان هم آغوشم}
می دانی زمانی که کودکان بازیگوش در لب دریا نشسته و سنگ به صورت زیبایش می زنند، دریا خشمگین نمی شود.
و به زبان حال می گوید:{زسنگ کودکان هر گز زجایم بر نمی خیزم//خطای کودکان را با عطای خنده می پوشم} آری اگه من
خطائی هم داشته باشم در مقابل عطای تو هیچ است.تو صاف مانند آسمان بهاری و زلال مثل دریا هستی .
{زبس با خویشتن صافی دلی چون آسمان داری//من همیشه به زمزمه های دریا گوش جان سپرده ام این سرود را خیلی
می خواند{چنان دامان دل پاک است از آلا یش گردون//نسازد ناخن کین و عداوت هیچ مخدوشم}
{مرا یک آسمان آبی تهی کردست از هر رنگ//همیشه آبیم رنگی نخواهد کرد مغشوشم}می دانم که تو همیشه آبی هستی
و سرود خلوت انس ات همیشه زیبا بود//تمام لذت دنیا همیشه با ما بود.چگونه این ماهی زلال پرست را به شب نشینی خرچنگها
فرستادی!من دریا را می خواهم تو به من وعده دریا داده بودی وگر نه هم جا برکه است و حوض کثیف.
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید