دوستان عزیز،
در مورد واژه آزادی واثرات آن در زندگی فردی و اجتمائی نظرات زیادی از سوی اندیشمندان ارائه شده است اما هنوز هم در مورد حدود آزادی اتفاق نظر وجود ندارد .فیلسوفان مغلق گو وسیاستمداران یک سو نگر هرکدام از دیگاه خودشان نسبت به تعریف و اثرات آزادی چنان قلم فرسائی کرده اند که جز عده معدودی کسی را توان درک و فهم آن نمی باشد از طرفی حاکمان هم همیشه از دیدگاه خودشان به مقو له آزادی نگریسته اند.به این خاطر برای استفاده همه کسانی که به این مبا حث علاقمند هستند منبع قابل اعتمادی وجود ندارد، به این خاطرمابه آزادی و اثرات آن در زندگی فردی و اجتمائی از پشت عینک ادبیات می نگریم .یکی از ابزار های مهم در ادبیات برای انتقال مفاهیم ،صنعت تشبیه است. تشبیه نه تنها در انتقال روشن معنی و مفهوم کمک می کند،بلکه متن را زیبا جلوه می دهد.ما هم از این ابزار استفاده می کنیم و به سراغ آزادی می رویم.تا به صورت روشن واحتمالا زیبا اما به صورت اجمال در انتقال معنی آزادی تلاش کنیم.
آزادی مانند خورشید است.شما باغی را در نظر بگیرید که انواع درختان میوه و گلها ی زیبا در آن باغ خود نما ئی می کند. به راستی مقوله زیبائی هم از آن مفاهیمی است که اندیشمندان زیادی در مورد فلسفه آن قلم فرسائی کرده اند .شما شب تاریکی را در نظر بگیرید که چشم چشم را نمی بیند.در آن حال در آستانه باغ بسیار زیبائی که پر از انواع درختان و گلهای زیباست، ایستاده اید و به چشم انداز باغ نظر افکند اید بدون شک جز شبه لرزان چیزی نمی بینید.نه درخت سیب معلوم است و نه گل نسترن و نه مثلا لاشه یک حیوان مرده . اما وقتی روز شد و خورشید عالم تاب در پهنه آسمان زلال نور افشانی کرد ،همه درختان و گلهاو دیگر چیزهائی که در باغ وجود دارد ،قابل تشخیص و شنا سائی می باشد.پس نتیجه می گیریم که استبداد مانند سیاهی شب است و در سیاهی شب هیچ چیز قابل تشخیص از هم نیست. و خورشید مانند آزادی است که در زیر نور آن ،همه چیز قابل تشخیص می باشد.حال از نظر تاثیر خورشید بر باغ بنگریم.وقتی خورشید می تابد تمامی درختان و گلها نور خورشید را از طریق برگهایشان می گیرند و مواد لازم برای ادامه حیات و رشد خود را تامین می کنند. در واقع ادامه رشد وحیات باغ به خورشد وابسته است باغ در تاریکی نمی تواند استعداد ذاتی خود را ظاهر کند.
آزادی حق انسان است چنانکه خورشید حق باغ است .در جوامع استبدادی همه چیز دچار بحران می گردد. در تاریکی استبداد
باغ جامعه نمی تواند دزد را از پاسبان و گرگ را از سگ نگهبان تشخیص بدهد.در تاریکی همه چیز وهم آلود است.بدون شک همه درختان و گلها رو به افقی می گیرند که امید طلوع خورشید می رود.البته آزادی مسئو لیت آور است.چون دیگر باغ روشن است و کسی نمی تواند در پناه تاریکی کارهای خود سرانه انجام بدهد.همه چیز باید سر جای خودش باشد آزادی مسئولیت آور است.در جوامعی که از نعمت آزادی بر خوردار هستند،خود به خود همه مردم خود را ملزم به رعایت قواعد زندگی انسانی می کنند. هیچ کس حق ندارد حق دیگری را ضایع کند.چون نور خورشید آزادی همه را در دید رس قرار داده است .اما در جوامع استبداد ی قلدران و دزدان و...در پناه تاریکی استبداد دست به اعمال غیر انسانی می زنند و یا مردم عادی هم چون دیده نمی شوند خواه نا خواه بر اساس منافع خود عمل می کنند ودر نتیجه جامعه همیشه در بحران بسر می برد.امید آن دارم که روزی خورشید عالم تاب آزادی تمامی جهان را بطور یکسان روشن نماید و
مستبدان و قلدران در نور خورشید آزادی نتوانند باغ جامعه را لگدمال کنند
پس باید رو به خورشید آزادی بگیریم و این دوبیتی را زمزمه کنیم که:
باگام تو راه عشق آغاز شود
شب با نفس سپیده آغاز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان
یک باغ گل محمدی باز شود
نظرات شما عزیزان:

کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...
(احمد شاملو)

با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
(ابراهیم منصفی)
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید