در کتاب نخبه کشی از علی رضاقلی صفحه ده می خوانیم"
اگر صد بار با استبداد گلاویز شویم وآنرا {بعد از مبارزات خونبار وقتی سلطان مستبد را از قدرت به زیر کشیدیم}به دیگری تحویل به دهیم{باز همان آش است و همان کاسه} چرا ؟چون ،تا ساختارهای استبداد پرورهستند همچنان به تولید محصول خود خواهند پرداخت.
فرق شرق و غرب از نظر مبارزه و کسب آزادیهای مدنی، در این نکته نهفته است که شرق بااستبداد مبارزه می کند و هنوز راه به جائی نبرده است.و غرب با استبدادی مبارزه کرده و موفق شده جامعه مدنی را بنیان نهد. در نتیجه وقتی مقوله استبدادی و زمینه های استبداد پرور از بین رفت،دیگر هیچ دیکتاتور و مستبدی ظهور نخواهد کرد، چون زمینه اش از بین رفته است.اگر مثال بزنیم می گوئیم که: وقتی محیط آلوده است هرکه قدم به آن محیط بگذارد مریض خواهد شد اما وقتی محیط
را سمپاشی کردندو زمینه بیمار پروری از بین رفت دیگر کسی مریض نخواهد شد.ملموسترین مثال این است که :کسی که مرغداری دارد قبل از انتقال جوجه ها به مرغداری،آنجارا کاملا سمپاشی می کند.وقتی مکان آماده شد جوجه هارا به آنجا منتقل می کند.اما اگر قبل از سمپاشی جوجه هارا به آنجا منتقل کنیم همه آنها مریض شده و خواهندمرد. مرد ناشی هم هر روز چندین مرغ ویا جوجه مریض را بغل کرده و به دامپزشک خواهد برد ،غافل از این که علت در جای دیگر است.چنانکه در شرق با استبداد مبارزه می کنند. بدون اینکه بدانند بافت فرهنگ و دیدگاه جامعه مریض و استبداد پروراست باید اصلاح و درمان گردد ویا می توان دو فرهنگ، متفاوت را به مرداب و دریا تشبیه کرد. همه ما میدانیم که در مرداب جانوران مردابی رشد میکند مانند تمساح و خرچنگ و ...اما در دریای زلال ماهیان زلال پرست و زیبا به وجود می آید. در فرهنگهای مردابی نیز متناسب با همان فرهنگ افرادی پرورش می یابند که با دریای زلال هیچ گونه آشنائی ندارند.در نتیجه بعد از مبارزات طو لانی و ساقط شدن سلطان مستبد و مردابی،دیکتاتور دیگری شاید هم بدتر از اولی پیدا خواهد شد ،علتش این است که فرد از بین رفته یا بهتر است بگوئیم استبداد از بین رفته نه استبدادی پس اول باید به دریا فکرکرد نه به ماهی. زیرا اگر همان مرغ مریض توسط دامپزشک درمان هم بشو دوباره که به مرغداری آلوده برگرددچون هنوز زمینه های مریض کننده همچنان هستند وهنوز فرهنگ مرداب حاکم است، دوباره مریض خواهد شد. در جامعه آلوده هم اگر حاکم مستبدی را ساقط کنند ،حاکم جدید هم مستبد خواهد شد یعنی هر کسی بیاید مستبد خواهد شد.پس برای رسید به آزادی واقعی، با زمینه های استبدادی باید مبارزه کرد نه با استبداد.تا فرهنگ وآداب و رسوم جامعه ای در خود ، ودر بافت خود،زمینه های استبداد پروری را از بین نبرده هرگز به خورشید آزادی نخواهد رسید. روزی حضرت علی از شهر انبار عبور می کردند و جمعی از ایرانیان از روی علاقه ای که به ایشان داشتند به او سجده کرده بودند ، علی اعتراض کرد و گفت که سجده فقط برای خداست و در اعتراض به رفتار آنها سخنی گفتندکه مضمون آن این بود که {:ما بتهارا می شکنیم و شما مردم دوباره بت نسازید}.. علت این رفتار که هنوز هم در بسیاری از جوامع به طرق مختلف ادامه دارد این است که فرهنگ سجده بر سلاطین، زمینه را برای ظهور حکام خود کامه آماده می کند.. امروز در غرب کسی دیگر به حاکم سجده نمی کند و از دست پاپ برای بیمار شفا طلب نمی کند.اما هنوز در شرق حکام نیمه خدائی خودرا حفظ کرده اند و هنوز هزاران نفر برای استقبال حکام ساعتها در سرما و گرما انتظار می کشند .تا این زمینه ها هست و حکام ،خود را تافته جدا بافته می دانند خورشید آزادی زیر ابرهای فرهنگ و سنت غلط پنهان خواهد شد. سید جمال به این علت در کشور های اسلامی مسافرت می کرد و به سراغ جوانان تشنه آزادی میرفت تا مرغ اندیشه آنان را از قفس تنگ و تاریک تعلیمات بسته متحجران نجات دهد .سید در چند جبهه بطور همزمان مبارزه می کرد در جبهه متحجران،استبداد،استعمار.و... به این خاطر هم انگلیس با او د شمن بود و هم متحجران و هم حکومت.به هر حال برای رسیدن به آزادی راستین باید زمینه های استبدادپروری در فرهنگ و جامعه از بین برود .
می بلرزد عرش از مدح شقی
بد گمان گردد زمدح ش متقی.
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
سپیگان و آدرس sales.LXB.ir تبادل لینک نمایید