سلام دوستان .عزیزم فاطمه خانم از ارومیه گله کردند که وبلاگ خلوت شده البته گلایه اش بجاست اما همین قدر در جواب این عزیزاین بیت فرخی یزدی رو می آرم که فرموده:

زندگی کردن من مردن تدریجی بود///هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

عزیزم در میان تمامی موجودات عالم تنها انسان انتخابگر است .انسان با انتخاب زنده است و هر انتخابی مسئولیت های خود را دارد وقتی کسی دست به انتخاب میزند خود را معنا می کند  در واقع انسان بعد از انتخاب  ماهیت می یابد .من هم مثل همه انسانها ماهیت خود را در یک انتخاب نفسگیر که همانا آگاهی بخشی به جامعه ،خصوصا جوانان است یافته ام و این انتخاب، هم اینک مرا از زندگی معمولی ساقط کرده و در زیر بار مشکلات کران نا پیدای زندگی خرد کرده است . گاهی مبارزه با این مشکلات مرا مدتی از رسالتم دور می کند امید وارم .بتوانم  این مسائل را پشت سر نهاده وبه رسالتم بر گردم. به خاطر شعر زیبایی که فاطمه جون از استاد شهریار فرستاده عین ارسالی فاطمه را می آرم.

فاطمه	24 تير 1392	15:22
سلام استاد خوبین؟<br /> چرا اینهمه وبلاگتون خلوت شده <br /> یکم بهش برسین<br /> دلمون پوسید آخه<br /> تقدیم به شما استاد مهربون<br /> <br /> <br /> سوز و ساز<br /> <br /> شهریار<br /> <br /> <br /> <br /> باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب<br /> <br /> تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب<br /> <br /> ساز در دست تو سوز دل من می گوید<br /> <br /> من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب<br /> <br /> مرغ دل در قفس سینه من می نالد<br /> <br /> بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب<br /> <br /> زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است<br /> <br /> بیم آنست که از پرده فتد راز امشب<br /> <br /> گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان<br /> <br /> پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب<br /> <br /> گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز<br /> <br /> می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب<br /> <br /> کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز<br /> <br /> بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب<br /> <br /> شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک<br /> <br /> به گدائی تو ای شاهد طناز امشب<br />
[Web] -

که لا اقل بتوانم   سختیها ی  خرد کننده را پشت سر گذاشته و بار دیگر به وبلگ بر گردم.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: