ابزار وبمستر

آوای چمن

همدم  شبهای تنهایی غم است

تاسحر چون اشک بامن همدم است

هر بنایی در جهان افتادنیست

جز بنای غم که خیلی محکم است

خنده گل چند روزی بیش نیست

آنچه می ماند به گلشن ماتم است

یانمی دانیم راه زندگی

زندگانی را ویا چیزی کم است

خط باران خورده را ماند جهان

سر نوشتش مبهم اندر مبهم است

حلقه ی زلف بتان گوید مدام

وصل را یک راه پر پیچ وخم است

صاف کن دل را که فصل می رسید

باغ جان از جام صافی خرم است

من نه آن رندم که ترک می کنم

ترک باده خود گناه اعظم است

خون دل از دیده می ریزد بیا

داغ عشقت زخم دل را مرهم است

تشنه ام آبم ده آبادم نم

زایر کویت طفیل زمزم است

عشق هم گویی فریبی بیش نیست

گر چه دانم عشق خود یک عالم است  



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 9:14 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |