حال نکاتی که در داستان شاه و کنیزک مستتر است در حد مقدور باز می گشاییم.

آرزو می خواه لیک اندازه خواه

بر نتابد کوه را یک برگ کاه

آفتابی کز وی این عالم فروخت

اندکی گرپیش آید جمله سوخت

حسام الدین چلبی از مولانا می خواهد که اسرار پشت پرده را بدون حجاب باز گوید مولوی هم جواب می دهد که:باید آرزوهایت به اندازه باشد.

هر انسانی برای خود آرزو هایی دارد و در طول حیات برای رسیدن به آرزو هایش تلاش می کند.اما باید توجه کرد که هر آرزویی قابل وصول نمی باشد چه بسا شخصی تمام عمر خود را صرف آرزویی کند که قابل دسترسی نمی باشد.مثال می زنم.من دوستی داشتم که به علوم غریبه مانند تسخیر ارواح. طی العرض....علاقمند بود.مدتی از او خبر نداشتم یک روز برادرش را دیدم و از حال دوستم خبر گرفتم. برادرش گفت بهتر است خودت بر ی تو خونش اورو ببینی. گفتم آخه چی شده؟گفت از بس ذکر و اوراد خوانده و گرسنگی کشیده تقریبا دیونه شده.

من فردایش به دیدن دوستم رفتم چشمتان روز بد نبیند با یک موجود مفلوک ومچاله شده روبرو شدم.میدانید چرا؟

چون به آرزویی که می خواست برسد به اندازه نبود او چیزی را می خواست که امکان نداشت به آن برسد در نتیجه در راه آرزوی دست نیافتنی زندگی خود را به باد فنا داده بود. پس ما از این بیتها ی زیبا و عمیق مولوی این نکته را می آموزیم که باید به دنبال آرزویی باشیم که قابل دست رسی می باشد. می بینیم که مولانا خود مثال می زند و می گوید :هستی همه چیز به این خورشید وابسته است  اگر خور شید نباشد همه چیز از بین خواهد رفت اما همین خورشید که مایه ی حیات است اگر اندکی به جلو بیاید همه چیز را خواهد سوزاند.یعنی همه چیز باید در محل خودش باشد.

در ادامه داستان طبیب که برای معالجه کنیزک زیبا .از او سوالاتی میپرسد بلاخره به درد کنیزک پی میبرد .درد او درد دل بود درد عشق بود .مولانا از این نکته استفاده کرده به اهمیت عشق و دردهای پنهان در دل انسان اشاره میکند.

خاردر پا شد چنین دشوار یاب

خار در دل چون بود واده جواب

مولانا می گوید :خاری که به پای کسی می رود این همه دشوار یافته می شود ببین خار در دل چقدر مشکل یاب است. در این بیت به یک مسئله مهم روان شناسی اشاره شده است.خیلی از انسانها دردهای در دل دارند که مثل خار آنهارا اذیت می کنند. و باید کسانی باشند که این خار های دل انسانهای بلا کش را ببینند وعلاج کنند .و کار هر کس و ناکسی نیست که در مقام چاره جویی درد های دل باشند.بزر گان باید بدانند که همروز دل جوانان پر از خارهای زهر آگین است وباید دستان شفا بخشی خارهای دل جوانان را در بیاورند بدون این که دلشان آسیب ببیند.

دوستان ادامه نکات را خواهیم گفت.فعلا می بوسمتان

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: